الحمد لله رب العالمين و الصلاة و السّلام على المبعوث رحمة للعالمين سيدنا محمد و على آله و صحبه، و بعد

مسأله نخست: تعریف صحیح قربانی: 

قربانی عبارت است از ذبح یکی از چهارپایان - گوسفند، بز، گاو ، شتر- به قصد تقرّب به خداوند در روز عید قربان و ایام التّشریق (سه روز بعد از روز عید قربان). یک گوسفند و یک بز برای یک شخص جهت قر بانی کفایت می‌کند و امّا  گاو و شتر هر کدام برای هفت کس جایز است قربانی شود. 

شرط حیوان قربانی آن است که از هرگونه عیب مؤثّر در گوشت یا شکل آن سالم باشد. مطابق قول راجح اگر بدون دنبه باشد یا اینکه دنبه‌اش قطع شده باشد و همچنین اگر اخته شده باشد، ضرری ندارد. 

لذا قربانی کردن حیوانی که کور باشد و کوری‌اش آشکار و نمایان باشد، یا به طور آشکار بیمار باشد، یا لنگ باشد یا به گونه‌ای لاغر باشد که گوشت نداشته باشد، جایز نیست. هم‌چنین جایز نیست مقداری از گوشت قربانی در مقابل زحمات قصا ب به او داده شود و نیز جایز نیست بخشی از گوشت آن یا پوستش فروخته شود. 

واجب است همه اجزای آن صدقه داده شود حتی پوست و موی آن هم باید صدقه داده شود ... 

پس آن‌چه که از مسلمان خواسته شده این است که بهترین حیوان را برای قربانی انتخاب کند که چاق باشد و گوشت زیادی داشته باشد و از هرگونه عیبی دور باشد، چرا که خداوند می‌فرماید: «ذَلِكَ وَ مَن يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِن تَقْوَى الْقُلُوبِ»؛ چنين است كه گفته شد)، و هر كس مراسم و برنامه‌هاي الهي را بزرگ دارد (و از جمله مناسك حجّ را گرامي شمارد)، بي‌گمان بزرگداشت آنها نشانه پرهيزگاري دلها (و خوف و هراس از خدا) است. [الحج:32] 

مسأله دوم:حکم قربانی 

قول راجحی که دلایلی از قرآن و سنت آن را تأیید می‎کند این است که قربانی شعاری بزرگ و سنّتی مؤکّد است و بر هیچ‌کس اعم از حجاج و غیر آنها واجب نیست. حنفی‌ها بنابراین‌که امر در آیه برای وجوب است حکم به وجوب قربانی داده‌اند که خداوند می‌فرماید: «فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ»؛ برای پروردگارت نماز بخوان و قربانی بده. قتاده، عطاء، عکرمه و [برخی] دیگر آن [امر واقع در آیه را ] را به قربانی تفسیر کرده‌اند بنا بر اینکه حقیقت امر برای وجوب است ولی جمهور -که معتقد به عدم وجوب قربانی هستند - به دلایلی قوی استدلال کرده و گفته‌اند: اینکه حقیقت امر برای وجوب باشد، جای اختلاف است و قول راجح در این خصوص این است که امر برای مجرد طلب آمده است، سپس قراین آن را برای وجوب یا سنت بودن تعیین می‌کنند بلکه گاهی اوقات امر برای ارشاد یا اباحه می‌آید. علاوه بر آن‌چه گفته شد لفظ «وَانْحَرْ» نصی بر قربانی نیست بلکه ممکن است مقصود از آن، سر بریدن حیوان هدیه شده باشد، همچنانکه که سوره‌ای که این آیه در آن واقع شده، مکی است. 

یکی از دلایل عدم وجوب قربانی، این سخن پیامبر (صلى الله عليه و سلم) است که می‌فرماید: (إذا دخلت العشر و أراد أحدكم أن يضحي فلا يمسّ من شعره و بشره شيئاً)؛ هر وقت ده روز نخست ذی حجه شروع شد، کسی که تصمیم به قربانی کردن دارد، چیزی از مو و پوستش را نگیرد. بخش مورد نظر در حدیث جمله‌ی «و أراد» می‌باشد که بر اختیار در این کار دلالت می‌کند. 

احادیث زیادی وجود دارد که بر مشروعیّت و فضیلت قربانی دلالت می‌کند و اجماع امت بر این امر است چنانکه ابن قدامه در «المغنی» گفته است. 

ولی قربانی از دیگر صدقات بهتر است و برخی از علما گفته‌اند که صدقه دادن قیمت قربانی بهتر است. این قول از عائشه (رضی الله تعالی عنها) روایت شده است امّا  قول اوّل راجح‌تر است. 

مسأله سوم: وقت ذبح قربانی: 

وقت ذبح قربانی، روز دهم ذی‌حجه بعد از برگزاری نماز عید یا سپری شدن وقت برگزاری نماز عید تا غروب آفتاب روز سیزدهم ماه می‌باشد یعنی روزهای(10 ، 11 ، 12 ، 13) از ماه ذی‌حجه. هیچ اشکالی ندارد که در طول این روزها بعد از نماز عید چه در شب یا در روز، قربانی ذبح شود با در نظر گرفتن پایان وقت آن با غروب آفتاب روز سیزدهم. بهترین حیوانی که قربانی شود آن است که مصلحتهای فقرا را محقق سازد. 

مسأله چهارم: وکیل گرفتن در ذبح قربانی: 

به اجماع فقها جایز است صاحب قربانی به کسی دیگر – که شرایط ذبح کردن را داشته باشد – وکالت دهد تا به جای او قربانی‌اش را ذبح کند، هرچند که بهتر آن است که خودش شخصًا این کار را انجام دهد در صورتی که قدرت و توان آن‌را داشته باشد. تفصیل این مطلب خواهد آمد. 

مسأله پنجم: دادن گوشت قربانی به مؤسّسه‌های خیریه صحیح است: 

با توجه به این مسأله اقدام مؤسّسه‌های خیریه در جمع آوری پول قربانی از مردم – که هر کدام پول یک قربانی یا یک سهم از قربانی را پرداخت کند- و خریدن و ذبح حیوان‌های قربانی به نیابت از مردم در کشورهای نیازمند به اجماع فقها امری مشروع است و در صورتی که آن مؤسسه جای اطمینان باشد و معروف به صداقت و درستکاری باشد، اعتراض به کار آنها و شک کردن در آن جایز نیست. 

مسأله ششم: یک قربانی برای همه اعضای خانواده: 

یک قربانی برای همه اعضای یک خانواده کافی است. امّا م مسلم در کتاب صحیحش از حضرت عائشه (رضی الله عنها) روایت می‌کند که گفت: پیامبر (صلی الله علیه وسلم) قوچی را آورد تا قربانی کند، آن‌را بر زمین خوابانید سپس فرمود: «بسم الله، اللّهم تقبّل من محمّد وآل محمّد و من أمّة محمّد» به نام خداوند، پروردگارا این را از محمد و آل محمد و امت محمد قبول بفرما. سپس آن‌را قربانی کرد. بلکه رسول خد(صلی اللله علیه و سلم) دو قوچ شاخدار سفید رنگ را قربانی کرد و در روایتی دیگر آمده که در هنگام ذبح فرمود: «و به جای کسی از امتم که به من ایمان آورده و مرا تصدیق کرده است». 

بر ای کسی که قدرت دارد بهتر آن است که قربانی زیادی بدهد. 

مسأله هفتم: مقاصد شریعت در قربانی

قربانی مقاصد و اهداف زیاد و حکمتهای متنوع و فواید بزرگی دارد از جمله مهمّ‌ترین آنها عبارتند از: 

(1) محقّق ساختن عبودیت و بندگی خداوند در زمینه امور مالی و تعظیم شعایر آن؛ قربانی عبادتی مالی برای خداوند است و وسیله‌ای است برای تقرّب به خداوند از طریق هزینه کردن بخشی از مال و دارایی برای تنفیذ دستورات خداوند و پیامبرش. 

(2) به‌جا آوردن شکر و سپاس خداوند بر نعمت مال و لذا قربانی کردن برای کسانی مشروع است که مال و دارایی داشته باشند. 

(3) به‌جا آوردن حق برادری ایمانی و مشارکت در همکاری‌های اجتماعی که باید با هر وسیله‌ی ممکن آن‌را تحقّق بخشید. 

(4) خوشحال کردن فقرا، تا این‌که با آمدن عید احساس خوشحالی کنند و در این امر با دیگران مشارکت نمایند. 

(5) ایجاد گشایش بر خود و اهل خانواده در روز عید. 

(6) زنده کردن سنّت ابراهیم (علیه‌السّلام) و ابقای این سنّت در حافظه و تطبیق آن آن‌جا که تصمیم گرفت فرزندش اسماعیل (علیه السّلام) را قربانی کند ولی خداوند به جای او قربانی بزرگی را به او داد. 

برای بزرگان و جوانان و زنان الگویی شایسته در این داستان وجود دارد و آنان را به گونه‌ای تربیت می‌کند که با‌ارزش‌ترین چیز خود را در راه خداوند قربانی کنند. 

مسأله هشتم: کیفیت تقسیم گوشت قربانی: 

قربانی‌کننده، گوشت قربانی را بر فقرا و نیازمندان تقسیم می‌کند و بخشی از آن را هم برای خود و خانواده‌اش می‌گذارد، در صورتی که آن را بر خود نذر نکرده باشد و اگر آن را به سه قسمت تقسیم کند، اشکالی ندارد آن‌جا که از ابن عباس (رضی الله عنهما) در چگونگی قربانی پیامبر (صلی الله علیه و سلم) روایت شده که فرمود: «يطعم أهل بيته الثلث، و يطعم فقراء جيرانه من الثلث، و يتصدّق على السّؤال بالثلث» یک‌سوم آن‌را به خانواده‌اش، یک‌سوم آن‌را به فقرای همسایه‌اش می‌دهد و یک‌سوم دیگر را به کسانی صدقه می‌دهد که آن‌را درخواست می‌کنند. 

مسأله نهم: دادن بخشی از گوشت قربانی به غیر مسلمانان: 

جایز است قسمتی از گوشت قر بانی به غیر مسلمانانی که در کشور ما زندگی می‌کنند از قبیل دوستان، خدمتکاران، بازاریان، کارگران و امثال آنان داده شود؛ زیرا این امر از باب نیکی و احسانی است که در سوره‌ی ممتحته بدان دستور داده شده ایم آن‌جا که خداوند می‌فرماید: «لَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَ لَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ  إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ»؛ خداوند شما را باز نمي دارد از اين‌كه نيكي و بخشش بكنيد به كساني كه به سبب دين با شما نجنگيده‌اند و از شهر و ديارتان شما را بيرون نرانده‌اند . خداوند نيكوكاران را دوست مي‌دارد.

در حدیثی صحیح از ابن عمر (رضی الله عنهما) روایت است که خانواده‌اش گوسفندی را ذبح کرده بودند، وقتی که حضور یافت، پرسید: «آیا به همسایه یهودی ما چیزی داده‌اید؟ (دو بار پرسید) [سپس افزود:] از رسول خدا (صلی الله علیه و سلم) شنیدم که می‌فرمود: «مازال جبريل يوصيني بالجار حتى ظننت أنه سيورثه» جبرئیل پیوسته مرا در خصوص همسایه توصیه می‌کرد تا جایی که گمان بردم همسایه از همسایه ارث می‌برد.

مسأله دهم: مردن حیوان قربانی بعد از خریدن یا تعیین آن از میان دیگر حیوانات: 

(أ) هر وقت کسی حیوانی را برای قربانی خریداری کند سپس آن حیوان قبل از فرا رسیدن وقت قربانی بمیرد چیزی بر او نیست مگر اینکه قربانی نذر باشد و بر اثر تعدای او یا کوتاهی در محافظت از آن هلاک شده باشد که در این حالت بر او واجب است حیوان دیگری مانند آن را خریداری نموده و سپس آن را قربانی کند. 

(ب) هر وقت بعد از خرید، عیبی در آن پیدا شد، اشکالی ندارد که آن را قربانی کند، زیرا که در این صورت معذور است.

(ج) اگر حیوان قربانی بعد از تعیین، بچّه‌ای را زایید، بچّه‌ی آن‌را هم به همراهش ذبح می‌کند. 

مسأله یازدهم: قربانی به جای دیگران: 

(أ) قربانی به جای مرده: 

(1) هر وقت خواست به جای مرده‌ای که او را به قربانی دادن وصیت کرده، قربانی کند، این کار جایز است حتی اگر مالی را بعد از خود به جای نگذاشته باشد امّا  در صورتی که بعد از خود مال به جا گذاشته باشد و به دادن قربانی وصیت کرده باشد در این صورت به اتفاق فقها واجب است وصیت او تنفیذ گردد و از یک سوم مالی که بعد از خود به جا گذاشته قربانی ذبح شود. 

(2) امّا در صورتی که بدان وصیت نکرده باشد، جمهور علما قربانی کردن به جای او را جایز دانسته‌اند بخصوص برای والدین و بنا بر قول راجح و ثابت شده جایز است به جای خویشاوندان یا دوستانش که مرده باشند قربانی داده شود و امّا جواز صدقه دادن به جای خویشاوندان محل اتفاق همه علما است. 

(ب) قربانی دادن به جای کسی که زنده است:

(1) جایز است به جای کسی که زنده است امّا توان قربانی کردن را ندارد و به جای والدین و اعضای خانواده قربانی داده شود – چنان‌که بیان آن گذشت- برخی از اهل علم این کار را برای غیر از این دو مورد هم جایز دانسته‌اند هرچند که توان قربانی کردن را هم داشته باشند؛ زیرا رسول خدا (صلی الله علیه و سلم) به جای اعضای خانواده‌اش و امتش قر بانی ذبح نمود. 

(2) بهتر است ثروتمند برخی از قربانی‌هایش را به فقرا هم بدهد یا به دیگران [که توان قربانی کردن را ندارند] تا اینکه آنان هم از این پاداش محروم نمانند. امام بخاری روایت می‌کند که پیامبر (صلی الله علیه و سلم) حیوانهای قربانی را در میان اصحابش تقسیم نمود. این مشارکت به این صورت است که ثروتمند حیواناتی را که می‌خواهد قربانی کند بر فقرا و دیگران تقسیم کند تا به ذبح و تقسیم آن اقدام کنند و بخشی از گوشت آن‌را هم برای خود نگه دارند و باقیمانده را بر مستحقین تقسیم نمایند که با این کار در اقامه‌ی شعایر خداوند مشارکت نموده‌اند. 

مسأله دوازدهم:حیواناتی که برای قربانی جایز هستند و سن آن‌ها: 

(1) جمهور فقها بر این عقیده‌اند که به جز شتر، گاو، گوسفند و بز، حیوان دیگری برای قربانی جایز نیست. 

برخی از اهل علم از جمله حسن بن صالح بر این عقیده هستند که قربانی کردن گاو وحشی برای هفت شخص و آهو برای یک شخص جایز است. 

(2) گوسفند نباید از شش ماه، کمتر سن داشته باشد. بز باید یک سال را کامل کرده و به سال دوم وارد شده باشد، گاو باید دو سال را کامل کرده و وارد سال سوم شده باشد و شتر باید وارد سال ششم عمرش شده باشد. 

مسأله سیزدهم: سنّت‌ها و آداب قربانی: 

(1) اینکه حیوان زیباتر، چاق‌تر و دوشاخ را انتخاب کند. امّا در اینکه گوسفند از یک هفتم شتر یا گاو بهتر است، اختلاف نظر وجود دارد و قول راجح این است که قوچ از یک هفتم بهتر است زیرا رسول خدا (صلی الله علیه و سلم) قوچ را قربانی کرد و باید پایبند به آداب معروف ذبح باشد. 

(2) یکی از سنّت‌های قربانی برای قربانی‌کننده (مرد باشد یا زن) این است که از کوتاه کردن مو و گرفتن ناخن بعد از تصمیم گرفتن به قربانی با شروع ماه ذی‌حجه امتناع کند تا آنگاه که قربانی‌اش را ذبح نماید. ابن قدامه می‌گوید: (کسی که تصمیم به قربانی داشته باشد و ماه ذی‌حجه شروع شود، نباید چیزی از مو و پوستش بگیرد). 

(3) یکی از مستحبات قربانی این است که گوشت قربانی را به سه بخش تقسیم کند: یک‌سوم آن‌را برای خود و خانواده‌اش نگه دارد، یک‌سوم آن را به همسایه‌ها و دوستانش هدیه کند هرچند که بی‌نیاز هم باشند و یک‌سوم آن‌را بر فقرا و نیازمندان تقسیم کند. 

(4) در صورتی که امکان داشته باشد، خود آن را ذبح کند. این کار واجب نیست و رعایت نکردن آن چیزی از پاداش قربانی نمی‌کاهد. در هنگام ذبح بگوید: «بسم الله و الله أكبر، هذا منك، و لك، اللّهم تقبّل منّي، أو من فلان» یا بگوید:«اللّهم هذا عني، و عن أهل بيتي». 

(5) شرط نیست که وکیل نام مُوکِّل خود را بگوید. علما گفته‌اند: (در این امر خلافی نیست که نیّت کافی است و اگر نام قربانی کننده را بگوید، بهتر است.) 

مسأله چهاردهم: امتناع قربانی کننده از تراشیدن مو و گرفتن ناخن: 

هر سال این مسأله بر سر زبانها می‌آید و مردم بدان مشغول می‌شوند. دوست دارم امور مهمی را بیان کنم: 

(1) بدون شک در این‌خصوص حدیث صحیح از امّا م مسلم از ام سلمه روایت شده که پیامبر (صلی الله علیه و سلم) فرمود: «إِذَا دَخَلَتْ الْعَشْرُ وَ أَرَادَ أَحَدُكُمْ أَنْ يُضَحِّيَ فَلَا يَمَسَّ مِنْ شَعَرِهِ وَ بَشَرِهِ شَيْئًا» زماني كه دهه‌ی ذي‌حجه آغاز شد و كسي قصد قرباني داشت نبايد موي خود را كوتاه كند و يا از بدن خود چيزي را بردارد. و در روایتی آمده که فرمود: «مویش را نتراشد و ناخنی را نگیرد». این حدیث صحیح است و برخی از علما با توجه به ظاهر آن حکم به حرمت این کار داده‌اند. ابن قدامه می‌گوید: این قول برخی از یاران ماست و ابن منذر آن‌را از احمد و اسحاق و سعید بن مسیب روایت کرده است. قاضی و جماعتی از یاران ما گفته‌اند: این کار مکروه است، حرام نیست – مکروه تنزیهی است -. مالک و شافعی چنین گفته‌اند به دلیل قول عائشه (رضی الله عنها) که گفت: من قلاّده‌های حیوان‌های قربانی رسول خدا را می‌بافتم و سپس رسول خدا با دست خویش آن‌را به آن‌ها می‌بست و سپس آن‌ها را جلوتر از خود می فرستاد و تا زمانی که وقت ذبح قربانی فرا می‌رسید چیزی از آن‌چه که خداوند برایش حلال کرده بود، حرام نمی‌شد.[این حدیث متفق علیه است]. ابو حنیفه گفته است: این کار مکروه نیست.

این علما – که جمهور را تشکیل می‌دهند – حدیث ام سلمه را بر کراهت تنزیهی یا اباحه حمل کرده‌اند، زیرا نهی هر چند که در نزد جماعتی از علما ظاهر در آن دلالت بر تحریم است ولی این قضیه مورد اجماع نیست چنانکه قراین هم آن‌را از تحریم به غیر آن منتقل می‌کند. یکی از مهمّ‌ترین این قراین حدیث متفق علیه عائشه (رضی الله تعالی عنها) است. آن‌جا که امام شافعی رحمه الله در تعلیق خویش بر آن حدیث گفته است: (در این حدیث دلالت است بر آن‌که با فرستادن حیوان قربانی به سوی مکه چیزی بر شخص حرام نمی‌گردد، فرستادن قربانی به سوی مکه – قبل از رفتن- مهمّ‌تر از تصمیم گرفتن به قربانی است). 

این صورت را ما ترجیح می‌دهیم. زیرا اصل بر برائت ذمه است و تحریم جز با دلیل صریح و صحیح که در آن تأویلی نباشد، ثابت نمی‌شود. خداوند داناتر است. 

(2) این اختلاف در کوتاه کردن یا تراشیدن مو و در گرفتن ناخن است و در غیر اینها اختلافی وجود ندارد، یعنی در استفاده کردن از عطر و معاشرت با همسر و امثال آن امتناع نمی‌ورزد.

(3) این حکم، از قبیل امساک از تراشیدن مو سنت باشد یا واجب و ترک آن حرام باشد یا کراهت تنزیهی یا مباح باشد، مختص کسی است که قربانی می‌کند نه بر اهل و خانواده‌اش و یا کسی که به جای او قربانی می‌کند و این امور از روزی شروع می‌شود که تصمیم قطعی به قربانی کردن می‌گیرد.

مسأله پانزدهم: نقل قربانی و وکیل کردن مؤسّسه‌های خیریه:

یکی از نعمت‌های خداوند برای ما در کشور قطر به‌خصوص و کشورهای منطقه خلیج به صورت عام، امنیت و فراوانی خیر و مال و ثروت است، این یکی از موجبات عطا و بخشش است و شکر و سپاس برای خداوند است. این در حالی است که برخی از کشورهای اسلامی از گرسنگی رنج می‌برند و تکّه‌نانی پیدا نمی‌کنند و برخی را دیده‌ام که می‌گفتند: چند ماه است که گوشت نخورده‌ایم. در این شرایط، حکم به جواز نقل گوشت قربانی به میان فقرای سوریه، فلسطین، عراق، آفریقا، کشمیر و امثال آن از کشورهای اسلامی، حکمی راجح، قوی و موافق با مقاصد شریعت می‌باشد و با هیچ یک از نصوص کتاب و سنت مخالفت نمی‌نماید. فتواهایی دسته جمعی در خصوص نقل زکات – که رکن سوم اسلام است- و غیر آن به این جاها صادر شده است. علاوه بر این وکیل گرفتن کسی یا مؤسّسه‌ای – مانند جماعت‌های خیریه مورد اعتماد- محل اجماع همه علما می‌باشد. و آن‌چه که برخی معاصرین آن را اشاعه داده‌اند که در این صورت شعار قربانی تعطیل می‌شود و امثال این سخن‌ها، پذیرفتنی نیست؛ زیرا این شعار عملا در هر شهر و کشوری اقامه می‌شود. و اگر این سخن پذیرفته هم شود، باید گفت که مسلمانان یک امت واحده هستند و مانند یک تن می‌باشند و شعار در کشوری که قربانی به آن منتقل می‌شود، اقامه می‌گردد هم‌چنان که نیت و تقوی اساس کار هستند چنان‌که خداوند می‌فرماید: «لَن يَنَالَ اللَّهَ لُحُومُهَا وَ لَا دِمَاؤُهَا وَلَكِن يَنَالُهُ التَّقْوَى مِنكُمْ»؛ گوشت‌ها و خون‌هاي قرباني‌ها ( كه مظاهر و صور ظاهري هستند، به هيچ‌وجه مورد توجّه خدا نبوده و) هرگز به خدا نمي رسد (و موجب رضاي او نمي گردد ) و بلكه پرهيزگاري (و ورع و اخلاص ) شما بدو مي‌رسد (و رضا و خوشنوديش را كسب مي‌كند ). 

همچنین یکی از مقاصد شریعت غذا دادن به فقرای مستمند است چنان‌که خداوند می‌فرماید: (وَ أَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِيرَ) و بينوايان مستمند را نيز بخورانيد. رسول خدا (صلی الله علیه و سلم) به خاطر شدت فقری که در میان مردم می‌دید، ابتدا ذخیره کردن گوشت قربانی را ممنوع اعلام کرد امّا هنگامی که دید مردم بی‌نیاز شده‌اند اجازه آن‌را داد.

ولی بهتر است کسی که توان داشته باشد در شهر خود یک قربانی بدهد و خودش آن را ذبح کند یا در هنگام ذبح آن حضور داشته باشد و از گوشت آن بخورد و باقی قربانی‌هایش را به میان فقرای مستمند در کشورهای سوریه و فلسطین و امثال آن‌ها بفرستد. 

یکی از فقها، صورتی را ذکر نموده که به آن‌چه که امروزه روی می‌دهد نزدیک است و آن این است که شیخ محمد بن سلیمان کردی در حاشیه‌اش بر شرح ابن حجر نوشته و دمیاطی آ  را در اعانة الطلبین نقل کرده که از وی پرسیده شد: عادت اهل شهر جاوه بر این جاری شده که کسی را در شهر مکه وکیل می‌گیرن  تا به جای آنان گوسفندانی را خریداری کند و برای عقیقه یا قربانی در آن‌جا ذبح نماید، ... در این خصوص به ما فتوا بده که حکمش چیست؟ 


در جواب گفت: وکیل گرفتن کسی برای خریدن قربانی و عقیقه یا قربانی و ذبح آن جایز است هر چند که وکیل در شهر دیگری غیر از شهر صاحب قربانی و صاحب عقیقه باشد ...، ائمه‌ی ما به جواز وکیل گرفتن کسی که ذبیحه‌اش حلال است، در ذبح قربانی و خریدن آن تصریح کرده‌اند. 

مسأله شانزدهم: قربانی کردن گوسفند استرالیایی یا گوسفندی که دنبه‌اش ‌قطع شده باشد: 

گوسفند استرالیایی اگر شرایطی را که ذکر نمودیم داشته باشد، جایز است برای قربانی ذبح شود به‌خصوص در صورتی که نداشتن دنبه نتیجه‌ی طبیعی آن و بدون دخالت انسان باشد هم‌چنان‌که قربانی کردن بز در حالی که دنبه ندارد جایز است. 

امّا در صورتی‌که دنبه داشته باشد سپس قطع گردیده باشد بنا بر قول راجح ضرر ندارد، زیرا هیچ تأثیری در گوشت آن ندارد هم‌چنان‌که که اخته کردن تأثیری بر گوشت آن ندارد. پس قربانی کردن حیوان اخته شده جایز است. 

مسأله هفدهم: گذشتن وقت قربانی: 

اگر وقت تعیین شده برای قربانی سپری شد که عبارت است از روزهای (10 ، 11 ، 12 ، 13 ) ذی‌حجه، در واقع قربانی هم فوت شده است و اگر بعد از این روزها حیوانی را ذبح کند، صدقه معمولی برایش حساب می‌شود. 

مسأله هجدهم: دادن قیمت قربانی به فقرا به جای ذبح آن به خاطر نیاز آنان به پول بیشتر از نیاز به گوشت

 جواب این است که این کار جایز نیست به دلایل زیر: 

نخست: ذبح قربانی شعاری بزرگ از شعایر اسلام است و وجود و تعظیم این شعار یکی از مقاصد شریعت می‌باشد چنان‌که خداوند می‌فرماید: «ذَلِكَ و َمَن يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِن تَقْوَى الْقُلُوبِ». و رسول خدا (صلی الله علیه و سلم )و خلفای راشدین و کسانی که پیرو آنان بوده‌اند این کار را انجام داده‌اند و لذا بطور مطلق ترک این شعار جایز نیست و دادن قیمت آن به فقرا، شخص را از قربانی دادن کفایت نمی‌کند. 

دوم: دادن قیمت قربانی به فقرا به جای قربانی کردن چنان‌که گفتیم جایز نیست ولی هر وقت روشن شد که نیاز آنان به پول بیشتر و سخت‌تر است، در این صورت به نام صدقه چیزی را به آنان می‌دهد و حتی زکات را هم بنا بر شرایط آن، به آنان می‌دهد و ان شاء الله تعالی پاداش بزرگی برای او خواهد بود. 

شریعت برای هر چیزی میزانی را قرار داده است و قربانی هم شعاری است که میزانی دارد و صدقات عام هم میزان مخصوص به خود را دارند و زکات هم میزان مخصوص به خود را دارد و قاطی کردن این میزان‌ها جایز نیست. 

سوم: جمهور فقها گفته‌اند که - از لحاظ ظاهر - قربانی از صدقه عام بهتر است، زیرا برخی از فقها به دلیل این فرموده‌ی خداوند «فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انْحَرْ» قربانی را واجب دانسته‌اند. 

و عموماً پاداش در نزد خداوند است و برای هر کس که بخواهد بر حسب نیتش آن‌را افزایش می‌دهد ولی واجب است که شعارهای اسلام پابر جا بمانند. و الله اعلم.

مسأله نوزدهم: اختصاص دادن قربانی به یک خانواده 

اختصاص دادن قربانی به یک خانواده زمانی جایز است که آن خانواده بزرگ [دارای افراد بسیار] باشد امّا در صورتی که خانواده‌ای کوچک باشد باید خانواده‌های دیگری را با آن شریک ساخت تأخیر عمومیت یابد به‌خصوص در این عصر که نیازمندان بسیار هستند نباید یک قربانی را تنها به یک خانواده داد در حالی که به خانواده‌های دیگر چیزی نرسد مگر اینکه این کار یک مصلحت شرعی معتبر داشته باشد. 

مسأله بیستم: تحویل حیوان زنده‌ی قربانی به خانواده‌های نیازمند که آن را ذبح کنند 

اولا: چنان‌که گذشت، قربانی شعاری بزرگ است، به نیّت نیاز دارد و باید در وقت مخصوص آن ذبح شود که بعد از نماز روز عید شروع می‌شود و تا پایان روز سیزدهم ذی‌حجه ادامه دارد. 

دومًا: برای این‌که قربانی در این حالت صحیح واقع شود با یکی از دو راه حل زیر می‌توان این کار را انجام داد:

راه حل اول: صاحب قربانی شخصاً آن‌را در وقت مشخص شده ذبح کند و سپس آن‌را به خانواده‌ای بزرگ تحویل دهد. 

راه حل دوم: حیوان قربانی را به رئیس خانواده بدهد و او را وکیل ذبح آن بنماید تا در وقت تعیین شده برای قربانی آن‌را به نیابت از قربانی دهنده ذبح کند و سپس یک چهارم و یا یک سوم آن را برای خود نگه دارد و باقی مانده را به نیازمندان بدهد.

مسأله بیست و یکم: دادن قیمت قربانی به مؤسّسه‌ای خیریه معتبر: 

اولاً: بیان گردید که دادن قیمت قربانی به جای ذبح آن جایز نیست؛ زیرا در این صورت شعار قربان  که تعظیم امر خداوند و طعام دادن به نیازمندان است، محقق نمی‌گردد و به این خاطر می‌گوییم: دادن قیمت قربانی به جای آن، به مؤسسات خیریه جایز نیست. 

دومًا: بیان گردید که بهتر آن است که شخصی که تصمیم به قربانی دارد خودش اقدام به ذبح قربانی بکند و یا حداقل خودش در آن‌جا حضور داشته باشد و این کار بخصوص در صورتی که قربانی در خارج از شهری که او در آن زندگی می‌کند سخت خواهد بود. 

سومًا: اگر شخص نیت کند که گوسفند، یا بز یا گاو یا یک شتر را قربانی کند و قیمت آن‌را به یکی از مؤسّسه‌های خیریه معتبر بدهد مانند مؤسسه خیریه در کشور قطر ویا ... در واقع با این کارش به آن مؤسسه وکالت داده که به نیابت از او اقدام به خرید قربانی نموده و سپس آن‌را ذبح و تقسیم کند و کسانی که در آن مؤسسات هستند شرایط آن‌را می‌دانند و در هنگام ذبح آن نیّت می‌کنند که وکیل صاحبان آن قربانی‌ها هستند. 

چهارمًا: دلیل بر جواز وکیل گرفتن به صورت عام و صحت آن این است که عقد وکالت مورد اجماع فقها می‌باشد و امّا دلیل خاص این است که امام مسلم و دیگران از جابر (رضی الله تعالی عنه) روایت کرده‌اند که گفت: «أنَّ النّبي (صلى الله عليه وسلم) في حجة الوداع نحر بمنى ثلاثاً و ستين بدنة، و أمر علياً (رضي الله عنه) أن يذبح الباقي و هو سبع و ثلاثين بدنة)؛ رسول خدا (صلی الله علیه و سلم) در حجة الوداع در محلّه‌ی مِنا شصت و سه شتر را ذبح نمود و به علی (رضی الله تعالی عنه) دستور داد که باقیمانده را که سی و هفت عدد بودند،ذبح کند. 

همچنین حدیث دیگری که امام ابوداود با سند خویش از عروه بارقی روایت می‌کند که پیامبر (صلی الله علیه و سلم) دیناری را به او داد تا با آن یک قربانی یا یک گوسفند را خریداری کند و وی دو گوسفند خرید و یکی را به یک دینار فروخت و یک گوسفند و یک دینار را به حضور آن حضرت برد و پیامبر (صلی الله علیه و سلم) برای او دعای برکت در معامله‌اش نمود. او اگر خاک هم می‌خرید در آن سود می‌کرد. 

این حدیث به صراحت بر جواز وکیل گرفتن دلالت می‌کند. 

حافظ ابن حجر در کتاب «بلوغ المرام» باب خاصی را به جواز وکیل گرفتن در ذبح حیوان هدیه شده توسط حاجیان و قربانی اختصاص داده است و به احادیثی که بیان گردید استناد کرده است. 

فقهای گذشته نیز این کار را جایز دانسته‌اند. امام نووی رحمه الله می‌گوید: «اگر کسی را وکیل نماید بدون اختلاف جایز است» و زرکشی می‌گوید: «جایز است کسی را وکیل خود تعیین کند تا قربانی را به جای او ذبح کند و به جای او نیّت بیاورد».

در این‌جا وکیل مانند صاحب قربانی است، نباید پوست قربانی یا قسمتی از گوشت آن‌را به عنوان اجر برای خود نگه دارد ولی می‌تواند مانند دیگر نیازمندان بخشی از گوشت آن را برای خود بردارد. 

همیشه مؤسسات خیریه را به پایبندی به شرایط و ضوابط مخصوص وکیل توصیه می‌نماییم از قبیل خریدن حیوانی که برای قربانی صحیح باشد و پایبندی به شرایط آن و وقت ذبح آن و نیّت کردن برای صاحبان آن و تقسیم گوشت‌های آن به صورت کامل بر نیازمندان، تا با این کار وظیفه‌ی شرعی خود را به جا آورده باشند. 

آن‌چه که بیان گردید برخی از مسائل مهم در خصوص قربانی بود. 

و كلّ عام و الأمة الإسلامية جمعاء بخير

و آخر دعوانا أن الحمد لله ربّ العالمين

و صلّى الله على سيّدنا محمد و على آله و صحبه و سلم